2777
2789

بهم یا پیام میده یا میبینمش تو خیابونی جایی

چند شب پیش رفته بودیم با رفیقم یه کافه بعد با دوتا دختره هم صحبت شدیم و وقتی رفتن فندکشونو جا گزاشتن رفیقم فندک میخواستم اینو برداشت و دیگه دستش موند

امشب تولد همین رفیقم بود که تو یه کافه دیگه گرفته بود و ماهارو دعوت کرد فندک دراورد شمعارو روشن کنه بم گفت این همون فندکس سر میز اون دخترا که موند دستم بعد خندیدم گفتم عه و فلان ..

اخرایه تولد دوتا دختره اومدن کنار میز ما رفیقم نگاش کرد و شروع کرد سلام و حال و احوال و سریع منو صدا کرد دیدم همون دخترس که اون شب باهم صحبت میکردیم و برا سه تامون خیلی عجیب بود

این یه نمونش بود 

ولی مطمئنم برا شمام اتفاق افتاده خیلی جالبه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز