منم گرفتم زدمش
نه ک خیلی بد بزنم یا کنک ها با پشت دست زدم تو بازوش و دعواش کردم
بعد خودم از خودم تعجب کردم واقعا استانه تحمل من انقد اومده پایین ک تحمل صدای بچه یا رفتار بچه گانه هم ندارم
حالا قبلا بچه کوچیک داشتیم انقدر صبور و با حوصله بودم در مقابل سوالاتش شیطونی هاش لجبازی هاش خرابکاری هاش
نمیدونم چون بچه خودم بوده اینطور بودم
ولی دوستاشم همش پیشم بودن باهاشون داشتم بازی میکردم و اهنگ میزاشتم میزقصیدیم و ...
دلم ب حال خودم سوخت چ کرد با من ادم ناسالم و فشارهای عصبی