داشتم میومدم تو. تاریک بود یه اقاهه نایلونای خرید دستش بود من اومدم تو فهمیدم این پشتمه درو نگه داشتم اینم بیاد تو. گفتش که مرسی. بعد درو بستم بعد هندزفری گوشم بود نشنیدم ولی فککنم گفتش که برقو میزنی؟ بعد برقو زدم بعد دوویدم تو پله ها و در واحد یکو که خونمه باز کردم اومدم تو و اونم با نایلونایی که دستش بود رد شد از پله ها رف طبقه ی بالا و منم اومدم تو درو بستم. برقی که کنار درمون بودو ولی روشن نکردم و توی پله ها تاریک بود. ممکنه بگه عجب خری بود خب اون برقم میزد دیگه
خیلی بد شد؟