التیام می بخشم زخم هایی رو که زدی
با دستی که قرار بود بگیری
اما مرهم زخمام تویی
ولی الان تو رو کنارم ندارم
ای دورترین نزدیکم تو رو فقط
تو دلم دارم و بس
توان مبارزه با سرنوشت رو نداشتم
تو دلم هنوز نور کوچیکی روشنه
پنجره بازه شاید باد قصد وزش داشت
درو قفل نکردم شاید کسی خواست بیاد
شاید در قالب باد یا مهمان ناخونده اومدی
منتظرم.