خونشون بودم هی میچسبید بهم چرت و پرت میگفت
بخدا از بس با مامانش بحث کرد سرم درد گرفت
شوخی هاش ک شروع میشه تا طرفو گریه نندازه ول نمیکنه
همش جاریمو و داداششو مسخره بعدشم میگفت ن عادت کردن
واقعا از هیچکدوم از اینکاراش خوشم نمیاد گاهی خیلی حرف میزنه و این موضوع اعصابمو خورد میکنه مدام میپره تو حرف خانوادش و نمیزاره کامل حرف بزنن
بیرون و تو جمع اینجوری نیست خیلی مودبه ولی تو خونشون همه از دستش روانی شدن خواهر زادش مدام میگه من دایی علیو دوس ندارم
از بس چرت و پرت گفت سردرد گرفتم گفتم دیگه عمرا برم خونشون همشون آروم این شلوغ و پر سر و صدا
باخودم میگم شاید چون اونجا بودم جوگیر شده ولی وقتی میگن همه عادت کردن ب اخلاقش یعنی کلا مدلشه
چجوری بهش بفهمونم رفتاراش زشته ک ناراحت هم نشه
سنشم کم نی 29 سالشه