خواب دیدم در یک جا دنبال قبری بودم درست یادم نیست دنبال قبر مادرم بودم یا کسی دیگه ولی اونجا شبیه جایی بود که مادر خاک شده
همینجوری داشتم میگشتم که چشمم افتاد به سنگ قبر مشکی که اسم و فامیل خودم کامل وتاریخ وفاتم نوشته شده بود یه لحظه تو خواب جا خوردم از خواب پریدم ،
تاریخ وفات مال چند سال بعدبود
خیلی این خواب حالم رو بد کرده
من این خواب رو قبل از اتفاق هایی که برای دخترم افتاد دیدم درست یادم نیست چند وقت قبل شاید یه ماه قبل اتفاقاتی دخترم .همون موقع هم فکرم رو مشغول کرد نه به این اندازه
ولی با جریانات دخترم اصلا فراموشش کردم .
حتی وقتی هم مشهد بودیم یادم نبود
یهو دیشب یادم افتاد خیلی خیلی حالم بده شد همون نصف شب همسرم رو از خواب بیدار کردم کلی گریه وحمله عصبی بهم دست داد تمام بدنم داشت میلرزید
انقدر از دیشب حالم بده ،امشب رفتم دکتر شبانه روزی آرامبخش برام زد خیلی حالم بده بود یه قرص اعصابم بهم داد .خیلی ترسیدم این خواب همش تو فکرم میاد
از زندگی ناامید شدم هیچی برام مهم نیست ،حتی نمیتونم کارای خودم رو بکنم
همش به خدا میگم یه نشونه بفرست که من خوابم فراموش کنم یه خواب دیگه ببینم
با این که رفتم آرامبخش وخواب آور بهم زدن هنوز نتونستم بخوابم فقط بی قرار شدید نیستم وراه نمیرم ویه جا دراز کشیدم وگرنه داغونم
شوهرم قبول کرد که دکتر اعصاب بریم ولی انقدر حالم بده انقدر فکرم مشغوله خوابه ،که فکر نکنم داروی اعصابم منو آدم سابق کنه .خدایا کمکم کن خدایا این چه خوابی بود آخه .خیلی حالم بده خیلی .
دلم برای شوهر و بچه هام میسوزه،ازسرکار اومده منو برده دکتر
میدونم اشتباه میکنم ولی دست خودم نیست به خدا که دست خودم نیست دارم دیوونه میشم
خدایا یه نشونه برام بفرست خدایا