خدا!
تو و خدا...
اون صداتو میشنوه حتی اگه حرفی نزنی
حتی اگه توی اوج شلوغی باشی توی یه اجتماع بزرگ با یه عالمه سر و صدا
اون صداتو میشنوه
"به وضوح"
بعضی چیز ها قرار نیست هیچ وقت اتفاق بیفتن
و بعضی چیزها باید اتفاق بیفتن
اگه چیزی قرار نیست اتفاق بیفته شاید به خاطر اینه که اونا تو رو دور میکنن از زندگی از اصلیتت اصالتت از لیاقتت!
دقیقا نمیدونم چه انتظاری داری چه دعا و یا آرزویی
اما گاهی اوقات بهتره توی صفحه شطرنج یک حرکت خیلی ساده که نماد ادامه دادنه بری
و حرکت بعدی رو که از نظر تو خیلی سخت بوده دست طرف مقابلت بسپری: دستِ خدا
انسان ها به دنیا اومدن تا زندگی کنن ولی مطمئنی یه فرد ۵۰ ساله اصلا بلده چجوری زندگی کنه؟ من که اینطور فکر نمیکنم و چقدر حیفه و شاید تنها کسایی که دلم ذره ای براشون بسوزه دقیقا همین آدمان
زندگی خیلی قشنگه یه هدیه با ارزش
بستگی به تو داره که این هدیه رو بپذیری یا نه! و فقط ماهی رو ببینی، بدون اینکه حاضر باشی ماهی رو بشکافی تا مروارید درونش متحیرت کنع!
فقط اینو بدون که خدا همیشه کنارته...
حتی لحظه هایی که تو غرق گناهی و نمیدونی وقتی به عنوان سوم شخص خدا به گناهات نگاه کرده چقدر میتونسته برای ما که یه انسان حقیریم و در عین حال اعجوبه مخلوقات سخت باشه تصورِ بخشیدن تو
پس هیچ وقت نگو خدا کنارت نیست چون با همه اینا هنوزم عاشقته شاید بشه گفت تنها کسی که عشق پاک به تو داره! عشقی فراتر از حدِ تصور ِ تو!
گاهی اوقات فقط سوار قایق شو بدون اینکه بدونی اقیانوس تهش به کجا منتهی میشه گاهی اوقات همه چیزو فقط به اون بسپر به خدات!