من دو تا بچه کوچیک ۱۸ ماهه و ۶ ماهه دارم شیر به شیر هستن و دست تنها تا حالا داشتم بزرگشون میکردم همسرم ن کمک میده ن درکی داره هیچیییی فقط در آسایش و آرامش کامل داره زندگی شخصی خودشو میگذرونه امروز بلند شده یه کاره میگه رفته خونه دوسش ک زن و شوهر تازه ازدواج کرده هستن و داشت به من سرکوفت میزد ک خونه اونا از تمیزی برق میزد ولی خونه ما چرا مثل مال اونا نیس این در حالی ک شخصی ترین کاراشو خودش انجام نمیده جورابشو لباسشو همرو من باید از رو مبل جمع کنم و مرتب کنم و کلا هم خودم آدم حساسی هستم همیشه خونه مرتبه فقط ممکنه دو الی سه تیکه از اسباب بازی های بچه تو پذیرایی افتاده باشه ک اونم خود بچم میاره تو پذیرایی گازم تمیزه سینکم تمیزه خونه مرتبه سرویس بهداشتی تمیزه تاکید میکنم با وجود دو تا بچه کوچیک پشت هم و شیر دادن و اینا ....دارم میمیرم از حرص توروخدا یه چیزی بگین اروم شم من اگه بخوام اونو با بقیه مردا مقایسه کنم ۱۰۰ هیچ میبازه بعد داره منو با تازه عروس دوستش مقایسه میکنه
هر چی سکوت میکنی اون پر توقع تر و وقیح تر میشه من خواب کافی ندارم تو شب ۵۰۰ بار بیدار میشم بچه شیر میدم میگه ت تنبلی چرا خرید خونه رو انجام نمیدی ماشین هم ندارم میگم یه بچه کول کنم یه بچه دست بگیرم خریدا رو هم با دندون بگیرم بیام خونه؟ بیوه هستم ک همه چیو میدی من بکنم؟ خودش ماشین زیر پاشه هیچ مشکلی نداره زورش میاد
زبون نداری مگه دختر ، دو تا داد بزن ،بگو پشت سر هم بچه میسازی نه میزاییی نه شیر میدی نه کاری میکنی سه تا بچه دارم جای دو تا ، طلبکارم هستی ،شروع کن توام با مردای دیگه مقایسه اش کن
بهتر نیست در ارامش همه اینا رو بهش بگی
متاسفانه بیشتر مردا اصلا قدرت درک و همدلی ندارن
هیچ آشنایی با زندگی مشارکتی ندارن
خودت بهش اینارو با زبان خوش بگو
راجع به نیازات و دغدغه هات
اگه نفهمید که دیگه خیلی گاوه ببخشید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
