این زنه هرچی بهش میگم نکن نکن انگار نه انگار دیوانه شدم از دست این خانواده ای که دارم ۱۸ سالمه از شدت اعصبانیت و حرص و جوش قلبم مشکل پیدا کرده معدن عصبی شده یکسره حالت تهوع دارم بالا میارم
پدر بیکار الاف میچرخه نبایدم از گل نازک تر بهش بگیم
مادر میره سرکار کار میکنه میاره میده به بابام
از دیشب تا حالا ۹۰۰ هزار این یارو ازش پول گرفته
میگم مادرمن نده بهش نده یادت رفته چطوری روت زن صیغه کرد؟ یادت رفته چطوری کتکت میزد ؟ یادت رفته موهاتو چطوری میگرفت میکشید ؟
بهش پارسال گفتم بیا ازش جدا شو مارم نجات بده این کثافت و از زندگیمون بندازیم بیرون
گفت نه
بهش میگم بهش پول نده بقران قسم امسال ی گیلاس به چشم ندیدیم یک میوه تو یخچال نیست یک مرغ تو یخچال نیست
برای چی به این سوعه استفاده گر پول میدی؟
دو گرم طلا داره مامانم ۸ میلیون و ۲۰۰ بهم بدهکارع بهش گفتم باید پولمو بدی میترسم این طلاهم در راه این دیوث بفروشه بده به اون بره تو شکم اون
دیگه هم یک هزارتومنی بهش نمیدم
بنظرتون کار درستی میکنم ؟ عذاب وجدان گرفتم