دوستان من یه دختر ناناز دارم که پسر برادر شوهرم خیلی دوسش داره البته هر دو کوچولو ان ولی خب باعث شده اطرافیان بگن وقتی بزرگ شد دخترت باید بدیش به این
دیروز خاله همسرم هم همین حرف رو زد ولی گفت البته فکر نکنم واسه اش قبول کنه به شوخی هم گفت
دیدم جاریم گفت مگه پسرم چشه خیلی هم باید افتخار کنه که ازدواج کنه با پسرم
منم عین ماست موندم چی بگم
بنظرتون باید چی میگفتم که هم شوخی میشد هم دهنش رو میبست
کلا چیکار کنم که هی این حرف رو اطرافیان نزنن هر چی میگم فایده نداره
بگو من اصلا دختر به فامیل نمیدم
ازین به بعد قشنگ بگو خوشم نمیاد ازین حرفا لطفا دیگه نزنید.دوس ندارم دخترم تو این وادی ها بره بچه اس.در ضمن من دخترمو نمیخوام شوهر بدم
سکوت بهترین جوابه اصلا خودتو در حدش پایین نیار ته تهش میتونی بگی با ازدواج فامیلی مخالفی
یه بار یه موضوع مشابه شما پیش اومد مامان دختره گفت خودم با ازدواج افتادم تو چاه نمیزارم دخترم هم بیوفته تو چاه البته که اون دختر خانم با پسر عموش ازدواج کرد و مهاجرت کزدن بنابراین سکوت بهترین راهه
همون بار اول گفتن شوهرت باید برخورد جدی میکرد .چون بچه ها بزرگ میشن دل میبندن فرص کن مادر پسره نزاره دخترتون بگیره بچت گناه داره هم دپرس میشه هم اسم سرش مونده .الانم تو جمع گفتن چرا شوخی بگین با حالت جدی بگین نه مگه قدیمه ما این حرفا رو دوست نداریم بچه ها دارن بزرگ میشن لطفا بار آخر باشه میشنوم. رفتوآمد کم کنین
هیچی
شوخی کرده بی خیال
بگو دختر من حق انتخاب داره نمیخوام مث بعضیا از همین الان واسش تصمیم بگیرم.میذارم وقتی بزرگ شد ریش و قیچیو خودش دست بگیره
بهترین جواب اینه بگی ما کاره ای نیستیم در اینکه بچههامون بعدا باید از کی خوششون بیاد برای ازدواج پس اینحرفا رودیگه برای دخترم نزنید، بچه زود باور میکنه نمیفهمه اینحرفا شوخی بوده بزارین بچگی کنن
بگو تا قسمت و تقدیر چی باشه
بگو این حرفا موند تو عهد دقیانوس کمی به روز باشید
خوب مقصر اصلی خاله هه هست که شما ایشونو خیلی معصوم و موجه توجیه کردین
اگه بر عکس بود و خالهه میگفت فکر نکنم جاریت بیاد خواستگاری دخترت شما واکنشتون چی بود؟
باید خالهه ادب بشه والا
بچه هرکسی براش عزیزه
درخواست دوستی دادم،در رابطه با آخرین تاپیکت
مطلبی هست
