پروردگارِ جانم سلام...
خدای مهربانم مدتهاست روحم در جدال ناجوان مردانه روزگار در هم کوبیده میشود....
قایقی شکسته ام ک رها شده در تلاطم اقیانوسی از بی کسی ها...
ب یاد می آورم روزهایی را که تنها خواسته ام از پیشگاه خالق عظیمی چون تو فقط تقرب بود ب پیشگاه جانان....
مدتها پیش من از تو فقط خودت را خواستم و تمنا کردم مسیری را برایم هموار ساز ک از هرسو ک بنگرم تورا در مقابلم تماشا کنم.....
ای خالق هستی چقدر سخت است راه رسیدن ب یگانه ایی چون تو....
از آن روزی ک آرزو کردمت هرروز تنها ترشدم
زندگی برایم هرروز سخت تر و سخت ترو سخت ترشد
خوب ک مینگرم من روح پلیدی بودم ک با هر سختی ذره ایی نور را میپذیرفت....
خدای من از راه برگشتم....
رهایم کردی
واگذاشتی ام ب حال خود
پلید و پلید تر شدم
اینک منی ب پیشگاهت آمده ام مملو از گناه
دستهای سنگین از گناهم
قلب سخت شده از کینه و نفرتم
با تمام جسم و روح ناپاکم در حضور مقدست ایستاده و زانو میزنم
خدای من یکبار دیگر بپذیر روح پلیدم را و سفید کن روح سیاهی را ک روزی نور بوده....
خدای من تا نیمه های راه زندگی کج رفتم..
چند صباح باقی مانده از عمرم را تقدیمت میکنم مرا از گناه و آلودگی ها پاک کن
خدای من
یکبار دیگر از پادشاه کائنات خودش را میخواهم مسیر شیطانی و کثیفم را با نفسِ کبریایی خودت ب مسیری پراز نور و هاله الله تغییر بده
خدای بی نیازم اجازه نده دیگه ازت دور بشم
خدای من ازت خواهش میکنم گناهامو ببخش و پاکم کن
خدایا آبروم داره میره کمکم کن آرومم کن
آمین