با یه پسری بودم این فکر میکرد من دروغ میگم باکره ام نصفه نیمه یه کاری کرد بعد گفت میتونی ثابت کن کار من بوده بعدش کلی باهام بد صحبت کرد گفتم من نمیگم عقدم کن ولی پول ترمیمش رو بهم بده پشت تلفن دعوا که ریدی به اعصابم گوه خوردم و فلان شش ماه از اون موقع گذشت باهاش دیگه ارتباط نداشتم تا اینکه امشب پیام داد پشت هم عذرخواهی حرفهای عاشقونه گفت اجازه بده بیام خواستگاری گفت تو ملکه منی هزار بار عذرخواهی کرد گفت داشتم میمردم فقط تصویر تو تو ذهنم بود با همون لباس که همون روز اومدی پیشم گفت دیدم اون دنیا جلومو گرفتی ته دلت ازم ناراضی بودی.
بچه ها همون روز که باهاش بودم بغلش کردم بهم گفت عرق کردم گفتم عرقتم دوست دارم بعد یکم گذشت من دستمو گذاشتم رو شونه اش گفت دستت عرق کرده ببر کنار من بینهایت دلم شکست پاشدم بیام خونه به گوه خوردم افتاد الان امشب هی بهم میگه من بهت حرفهای بدی زدم حلالم کن منو ببخش زنم شو.