۱. خجالت نمیکشم که بگم خیلی از کارهایی که شروع کردم رو هیچوقت تموم نکردم. از یادگیری زبان گرفته تا ورزش و حتی پروژههای کوچیک شخصی. همیشه با انگیزه شروع کردم و با بیحوصلگی نصفه ولشون کردم.
۲. خجالت نمیکشم که بگم چند بار برای کنکور تلاش کردم، بارها برنامه نوشتم و شکست خوردم، و هیچوقت اون رتبهای که میخواستم نشد.
۳. خجالت نمیکشم که بگم هنوز نمیدونم دقیقاً چی میخوام. بارها مسیر انتخاب کردم، بارها عوضش کردم، و آخرش فقط یه عالمه راه نیمهکاره پشت سرم مونده.
۴. خجالت نمیکشم که بگم هنوز مستقل نیستم. هنوز وابستهام، چه از نظر مالی، چه از نظر تصمیمگیری. بارها خواستم روی پای خودم بایستم، ولی وسط راه جا زدم.
۵. خجالت نمیکشم که بگم آدم کمالگراییام و همین کمالگرایی باعث شده هیچوقت هیچ کاری رو شروع یا تموم نکنم چون همیشه فکر کردم “کافیه خوب نیست”.
۶. خجالت نمیکشم که بگم آرزوهای بزرگی توی ذهنم دارم، ولی هیچوقت اندازه اونها برای رسیدن بهشون تلاش نکردم. بیشتر وقتها فقط توی رویا زندگی کردم.
۷. خجالت نمیکشم که بگم از شکست خوردن بیشتر از هر چیزی میترسم، برای همین خیلی وقتها قبل از اینکه حتی شروع کنم، عقب کشیدم.
۸. خجالت نمیکشم که بگم همیشه خودمو با بقیه مقایسه کردم. دیدم فلانی توی ۲۴ سالگی خونه داره، فلانی شغل داره، فلانی سفر رفته، ولی من هنوز با ابتداییترین چیزا درگیرم.
در تلاشم برای اینکه بهتر شم و همین موضوع باعث ادامه دادنمه.
تو از چی خجالت نمیکشی؟