تو رو به پیر به پیغمبر یه رمان خوب معرفی کنید
خسته شدم پس رمانی چرت خوندم
تورو جون هرکسی که دوست دارین یه رمان معرفی کنید که دختره قیافش معمولی باشه و به واقعیت نزدیک باشه من هرچی رمان خوندم همش یا دختره چشماش و شالش با هم هارمونی داشتن یا پسره ورزشکار و هیکلی و عضله ای بوده سرد و مغرور و غیرتی
من از کلیشه خسته شدم ، خسته ام از این دیالوگ که
ارشام حمید منو هول داد رو تخت و روم خیمه زد و با یه حرکتش از دنیای دخترونم خداحافظی کردم ، فرداشم حامله شدم و ارشام حمید گفت بچه طوریش نشه
اون منو به خاطر بچه میخواد و من اشکت توی چشمای زمردی مایل به آبیم جمع شد