2777
2789
عنوان

مادرشوهرم جرم داد

811 بازدید | 37 پست

خانوما من تو خونه جلو میل نشسته بودم و راحت بودم یدفعه نادر شوهرم گفت افریطه نشستی پاشو کار کن زود باش آش درست کن دلم آش میخواد 


بعد مادر شوهرم پرتم کرد سمت کانال کولر برگشتم رو مبل قل خوردم افتادم زمین

ولی اینجا کاراگاه پشندی وارد شد و پشت مبل استتار کرده بود پیرزن خرفت از این دختر چی میخوای دستا پایین اسلحه رو زمین


ساعد: دستیار کاراگاه همین الان بخواب رو زمین کاملا دراز بکش و دستامو پشت سر


کاراگاه پشندی: حرف نزن تو چرا مزخرف میگی

وی در ادامه افزود : بخواب رو زمین دراز بکش دستاتو بذار پشت سرت


ساعد: خب قربان منم ک همینو گفتم 


کاراگاه پشندی: این فرق میکنه حرف نباشه


بعد مادر شوهرم گفتش قدمی بیاید جلو همینجا نفلش میکنم

منم زرنگی کردم ی جفت پا انداختم مادر شوهرم گفت آاااخ 


ساعد: چیشد قربان


بعد کاراگاه پشندی اومد جلو شروع کرد تیراندازی گفتم چیکار میکنی کاراگاه 

کاراگاه پشندی: مگه نمیخواستی مادر شوهرتو تنبیه کنیم 


بعد یدفعه بر اثر اصابت تیر لوستر افتاد پایین


مادر شوهرم شروع کرد جیغ زدن گفت اینو پسرم خریده بود

من گفتم دیوانست کاراگاه


بعد ساعد وقتی مادر شوهرم اسلحه ورداشت گفت تکون نخور بایست 


کاراگاه پشندی: تو حرف نزن بابا مثلا میخواد بگه کاریزماتیکم 


یدفعه پسرم چیز شوهرم کلید انداخت اومد تو بعد همه زیر فرش قایم شدیم


یهو کاراگاه پشندی حمله کرد گفت اومدی دزدی تو روز روشن اونم در حضور کاراگاه پشندی


بعد شوهرم گفت چی میگی مرتیکه خونه خودمه مادر شوهرمم گفت تازه لوستر رو هم خراب کرد

من پریدم وسط و گفتم تو حرف نزن افریطه 


اون وسط درگیری شد گیس و گیس کشی منو مادر شوهرم از طرفی شوهرم یقه کاراگاه پشندی رو گرفت ولی ساعد ترقی انداخت


بعد همه گرخیدیم 

کاراگاه پشندی از فرصت استفاده کرد دنگگگ دنگگگ دستبند زد به شوهرمو و مادر شوهرم خندید گفت خخخ تموم شد و اسلحشو فوت کرد


ساعد : قربان به دستیاری شما افتخار میکنم


بعد کاراگاه پشندی ی لبخند زد مثلا داره پز میده و منم کلی براش دست زدم و جلو شوهرم و مادر شوهرم رقصیدم و حرصشون خیلی دراومد 


کاراگاه پشندی: به به اسم این رقص چیه ساعد


ساعد: رقص باله دیگه قربان


من: نه این رقص کوردیه 


کاراگاه پشندی: ابله کوردیه نمیدونی خب لال شو حرف نزن


بعدش ساعد ناراحت شد


شوهرم و مادر شوهرم هم در و دیوار رو نگاه میکردن 


منم میخندیدم




ساقی اسی بیاد پی وی من

کاربران عزیزی که در یکی از زیرمجموعه ها قرار دارند بدانند و آگاه باشند که باهاشون حال نمیکنم . می‌دونم براتون مهم نیس ولی برای خودم مهم بود که بهتون بگم ازتون خوشم نمیاد 🤣  :  ۱- اونایی که دنبال حس ششم توی سایت میگردن.             ۲- اونایی که می‌پرن وسط تاپیک بقیه و یه موضوع دیگه رو وسط می‌کشن (مخصوصا اونایی که دنبال لطفا برام  دعا کنید و صلوات  بفرستید و .... هستن. خودت مثل یه خانم متشخص تاپیک بزن. تو که به صلوات اعتقاد داری حتما به حق الناس هم اعتقاد داری دیگه . اون کارت حق الناسه. مثل اون کاربری که بهش اینو گفتم و در جواب سر استارتر منت هم گذاشت که «اگه من رفتم تو تاپیکش، ثواب صلوات برا اون می‌ره» نباش 🥴 )              ۳- و رتبه نخست هم میرسه به اونایی که در برابر مشکلات چشمشون رو بستن و یه کلمه «خود تحقیر » یاد گرفتن            پی نوشت: فعلا همین هارو یادم اومد ولی این لیست اپ دیت میشود. پس فکر نکنید اگه توی این لیست نیستید مهر تایید منو گرفتید 🤣.    

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز