2777
2789
عنوان

از بابام زده شدم

125 بازدید | 17 پست

از وقتی بهم گف میخوای شوهرت بیرونت کنه از خونه ازش بدم اومد بی غیرتی در این حد ندیده بودم پدری که حمایت نکنه بچشو پدر نیست یزیده ، این پدر خواهر وسطی و کوچیکه رو کم نذاشته ها هزینه تحصیل خارج از کشور کم چیزی نیس انواع کلاسا ولی منو تا کاردانی اینجا گذاشت درس بخونم و میگف مهم اونی هس که خارج درس میخونه رشتش خوبه خلاصه من کار میکردم خرد خرد جهاز خریدم و مابقی رو خاله هام پدرم سرویس خواب و مبل خرید فقط من همیشه اغده ی این که پدرم حامیم نبود دارم ازدواج کردم اوایل وضع همسرم خوب نبود کلی قرض بالا آورده بود و صفر بود شرایطش تا اینکه

چقدر فرق گذاشته 

یکی اونور درس خونده اون یکی رو جهاز درستم بهش نداده

🟠🟡🔴📢کامنت من ، نظر من برای استارتره ،باهام مخالفی ریپلای نکن چون اینجا کسیو ندیدم با حرفای یکی دیگه متحول شده باشه   📢🟠🟡🔵

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اون حرومزاده ای که براش کار میکردم چون میدونس بهش قرض دارم کلی حرف مفت میزد بهم ، منم همیشه شوهرم مادرشوهرم خواهرشوهرم میزدن تو سرم پدرت فقط برا خواهرت پدر تو اینجا عذاب میکشی یه حمایت نمیکنه

مجبور شدم تحمل کنم حرفای مدیر شرکت چون مجبور بودم مستقل باشم کم حرف بشنوم میترسیدم بچه دار شم همیشه میگفتم حرف بچه نزن چون میدونستم بابام سیسمونی نمیده و باز قرار منت بذارن سرم انقد لفت دادم الان ذخیره تخمدانم شده ./۹

مجبور شدم تحمل کنم حرفای مدیر شرکت چون مجبور بودم مستقل باشم کم حرف بشنوم میترسیدم بچه دار شم همیشه ...

حالا بشین ببین پس فردا که مریض شد و پیر شد 

میخواد از تو توقع کمک کنه 

چون اونیکه رفته که دیگه برنمیگرده بالا سر خانوادش باشه

🟠🟡🔴📢کامنت من ، نظر من برای استارتره ،باهام مخالفی ریپلای نکن چون اینجا کسیو ندیدم با حرفای یکی دیگه متحول شده باشه   📢🟠🟡🔵

اونروز همسرم به بابام گف دکتر گفته تا وقتی این استرس و اعصابش درست نیست بچه دار نمیشه ، دیگه نمیدونن ...

به همسرت نگفتی نصف بیشتر این دردا از خانواده کثافت اونه که حرف بارت کردن اینقد

🟠🟡🔴📢کامنت من ، نظر من برای استارتره ،باهام مخالفی ریپلای نکن چون اینجا کسیو ندیدم با حرفای یکی دیگه متحول شده باشه   📢🟠🟡🔵

من منتهی خودمو نفروختم و همیشه حرف شنیدم فقط بیرون خونه پدر 

خیلی عذاب کشیدم خدا میدونه 

اغده ی حمایت شدن محبت دیدن دارم 

همسرم بعد یه سال از ازدواج یهو وضعش خوب شد خیلیییی خوب ولی دیگه وقتی پدرم بعضی حمایتارو نکرد منم نتونستم خواسته هام بگم کارایی که دوست داشت اجازه میداد دوست نداشت نه من هیچ وقت آرزوهام برآورده نشد چشمم دنبال این بود که ببین خواهرات به کجا رسیدن

من که متنفر شدم ازش زبونش نیش داره همه رو میزنه حسوده حتی به بچه خودش هم حسادت میکنه

از نظر خودش بهترین پدر دنیاست میگم بهترین پدری برا اون دو تای دیگه عصبانی میشه میگه تو رفتی با شوهرت دوست شدی من چرا به همچین دختری خرج میکردم در حالی که اونیکی خواهرم درسشم خوند با دوست پسرش دو سال آخر درس میرف خونش میومدن خونش مسافرت هیچ نمیدونس دختر وسطی که منو میگف تو با پسر حرف زدی اون بیشتر ازینا کرده ولی من فقط حرف میزدم به خدا دستشم بهم نخورده بود انقد مظلوم بودم چند ماه یه بار میگفتم ببینه اونم پنج دقیقه

عمرم با یه پسر حرف زدم اونم ازدواج کردم به خدا از بس که بابام محبت ندیده بودم فقط فکر دختر دیگش بود چون اون یکم زرنگ‌تر بود میگف رشته ای که خواسته رو خونده و من رشته ای که خودم خواستم خوندم

حالا بشین ببین پس فردا که مریض شد و پیر شد میخواد از تو توقع کمک کنه چون اونیکه رفته که دیگه برنمیگر ...

نه همین الانشم چند سال فقط از من انتظار داره و همه کاراش من میکنم ولی اونروز دلم شکست که گف حرف اضافه نزن میخوای شوهرت بیرونت کنه در حالی که شوهرم هیچ وقت بیرونم نمیکنه طلاقمم نمیده

به همسرت نگفتی نصف بیشتر این دردا از خانواده کثافت اونه که حرف بارت کردن اینقد

بعدها گفتم همسرم یه روز به خانوادش گف یه بار دیگه اینو ناراحت کنید زندگیتون سیاه میکنم پیششون گف اینا همیشه گوش منو میخوندن من اذیتت میکردم منو ببخش ازون موقعا دیگه کلمه حرف نمیزنن و تموم شده تیکه انداختن و همسرم پشیمون ولی من کلا دیگه از لحاظ روحی داغون شده بودم تا دو سال پیش افسردگی شدید داشتم که درست شد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792