خانواده شوهر

سلام دوستان من یک سال ونیمه که ازدواج کردم متاسفانه خانواده شوهرم رو هر چی احترام میکنم ذاتا بر میگردن بی احترامی میکنن این که میگم ذاتا به این معنی هست که کلا ویژگیشون اینه یعنی جز صفتشون هست  بیاین تا از کوچیک ترینش براتون بگم تا مراحل بعدی خخ برای مثال خواهر شوهرم رو احترام دنبا رو بهش میزارم بعد مثلا یه شب شوهرم شب کار باشه بهش بگم که بیاد پیشم رک و پوست کنده میگه نمیام شوهرمو تنها نمیزارم یا مثلا یه بار براش سوغاتی گذاشتم مامانش بهش گفت حالا ما هم باید سوغاتیاتو بیاریم گفت نیارین مگه من میخوام .همین جلو رو خودم .مادر شوهرم همیشه دوست داره رومون تسلط داشته باشه و لهمون دستور بده و اذیت کنه مثلا میاد خونمون کلی بهش احترام میزارم ولی وقتی میرم خونشون رو گاز برام کباب میکنه و با اینکه میدونه من بدم میاد ملی زرد چوبه تو غذا میریزه و حتی به خودش زحمت نمیده آتیش کنه یا مثلا پدر شوهرم که باز اونم تو ذاتشه نه اینکه بگی حالا نسبت به من بخواد بدی کنه کیاد میگه که په ما کی همیشه رو زغال کباب میکنیم خب رو همون گاز کباب کن ، غذایی که از دیشب مونده حتی تو بگو یک بشقاب رو میاره رو صفره و انتظار داره که چار نفر اون غذا رو بخورن به عروسی که هست مجبورمون میکنه بریم و همش زنگ و زنگ و زنگ خستم کرده