ما خونه دختر داییم دعوت بودیم خواهرم به من گفت منم یه کیک درست میکنم هم دورهمی بخوریم هم تولد شوهرمه چنتا عکس بگیریم ولی به کسی نگفته بود اون شب تولد شوهرشه خلاصه همه اومدیم اینام اومدن شام خوردیم خواهرم رفت کیک رو آورد گذاشت روی میز به دختر داییم گفت باکس کادو داری بزاریم روی میز قشنگ بشه عکسا دختر داییم هم گفت آره اتفاقا چنتایی دارم رفتن آوردن گذاشتن روی میز آقا این شوهرش بنده خدا نمیدونست اینا الکیه هی از بقیه تشکر میکرد که من راضی به زحمت نبودم 🤣بعد همه این شکلی بودن 🙄😐خلاصه هم اون بنده خدا ضایع شد هم ما که هیچی کادو ندادیم 🤣آخرش کیک رو خوردیم کادوها رو بریم توی اتاق تازه فهمید چی شده 🤣خلاصه همگی ضایع شدیم