بچه ها من اومدم مشهد بعد رفتم زعفران بگیرم
با ی داشت با مغازه دار شوخی میکرد که من خندم گرفت
و دمنوش ریخت روم و سوختم
مرد گفت معذرت میخام ببخشید من همیشه اینطوریم
گفتم خش بحال زنتون پیر نمیشه البته شاید روانی بشه
بعد دیگ گفت متولد چه ماهی گفتم اردیبهشت
گفت کف دستتو ببینم
تهش عمم گفت خب چی بود
گفت بگم
گفت آره
طرف دراومد گفت باید مراقب باشه و از ی دوست دوری کنه
عمم گفت نه اهل این چیزا نیست اونم گفت کلی گفتم
نمیدونم چرا این حرفو زد
من پارسال و به همین موقع خالم فوت کرده بود و سر خاکش ی پسره منو دید و ازم خوشش اومد
و چون آشنا بودیم ایدیمو پیدا کرد و بهم پیام داد
من ازش دوری میکردم چون قیافه ندار (حالا عکسشو میزارم)
ولی الان یک سال گذشته و ما هنوز در ارتباطیم
خیلی باهام راه اومد
با اینک طرد کردم بازم دوسم داره
و منم ازش خوشم اومد از اخلاقش
ک ناموس سرش میشه و دنبال بدن نیست
خلاصه با هم ادامه دادیم
بنظرتون میشه برای این طرف گفت مراقب باش ؟؟
خیلی ذهنم درگیر و استرس گرفتم
اگه هستید عکس جفتمون رو بزارم و بنظرتون ب حرف مرد گوش بدم یا ب قول دختر عمم اون ی زری زده و ولش کنم؟