نامرد نوشتم گیر ندن
امشب خیلی مریض بودم طوری که مامانم لباسامو پوشوند برد دکتر
پارتنرم ماشین نداره پولم نداشت امشب گفت نمیتونم بیام دکتر پیشت
من گفتم اگه بخوای میتونی بیای با ماشین دوستت
اومد چند دقیقه منو دید تو دکتر رفت
خیلی ناراحت و پریشون بود دستام یخ بود با دستش گرم کرد دستامو میگفت چرا اینجوری شدی چیکارت کنم چرا مراقب نیستی سرکار نمیخاد بری با این حالت و فلان...
مامانم گفت از دستت شاکی بود
چند وقت پیش قرص خوردم به قصد خودکشی منو برد دکتر
امشبم گفت از عوارض اوناست فردا باهات کار دارم باید حرف بزنیم حتما و فلان
تماس و پیامامم یکم سنگین جواب داد یا دیر جواب میداد یا کلا زود قطع میکرد تلفنو
به نظرتون دیگه دوسم نداره؟
چرا اینجوری کرد
از عشقه اینا؟یا دوسم نداره
البته الان یکم نرم تر شد باهم حرف زدیم قربون صدقه ام رفت
نمیدونم بخدا
نظر شما چی میگه از چی بود این رفتارش