میخوام اینجا بمونه یادگاری تا یادم نره
از 15 شهریور قراره شروع کنم و تا نرسم جا نمیزنم
توی این دوازده سال مدرسه تحقیر شدم اذیت شدم شکستم خورد شدم به اعتمادم بار ها و بار ها خیانت شد
واسه چیزی که دست خودم نبود منو شکستن حتی مامان خودم
هیچ وقت هیچ کس درک نکرد تک تک ثانیه های این دوازده سال به خصوص این سه سال اخر چقدر سخت گذشت.
وقتی فکر کردم دیگه آدما باهام دوست میشن و دوست هام واقعی ان و مسخرم نمیکنن ولی جلوی اون همه ادم خورد شدم
اعصابم زد به معدم و داغون شد
کنکور قبول نشدم معدلم رسید 14 و 15
به اعتمادم ضربه زدن بار ها و بار ها
حالا که تموم شده و قرار نیست دوباره اون محیط کثیفو ببینم میخوام یادم بمونه به همشون نشون میدم اون دختر خنگ و ساده و احمقی که هر کاری باهاش کردن بازم دوستشون موند فقط یه پوسته شکننده بود از من واقعی که خوردش کردن
برای خودم مینویسم تا هر وقت احساس خستگی کردم یادم بیاد مسیرم آسون نبود که بخوام اسون جا بزنم
یه روزی یه جایی وقتی همه آرزوهامو بغل کردم بهشون نشون میدم نباید به اون آدم مظلوم اکتفا میکردن و عذابش میدادن
چون من دیگه اون ادم نیستم