امروزم تو راح یه توله سگ که انگر 2 روزه به دنیا اومده دیدم رفتن جلو دیدم بغل دستش معتاده رفتم بهش دست بزنم دیدم جیغی میکشید ها معتاده گفت بیارش سمت من ترسیدم ول کردم رفتم ولی خیلی بغض کردم
امروزم با رفیقام بودم ریدن تو اعصابم دیگه دیدم باید تنها باشم ولشون کردم گفتم خودتون برین من میرم پارک
بخدا خستم چرا من باید حیون زخمی یا بدبخت ببینم