2777
2789
عنوان

خیلی دلم گرفته بگین چیکار کنم

160 بازدید | 16 پست

تند تند تایپ کردم، اگه بد نوشتم یبخشید.

من چندین سال قبل توی اینستا خیلی اتفاقی با یه نفر که اومده بود دایرکت شروع کردم به چت. اول محض سرگرمی بود و گفتم عین بقیه سه روز دیگه بلاکش میکنم. اما نمیدونم چی شد یهو سه روز شد چندین ماه و دیدم بهش عادت کردم. اونم پسرِ بی ادب و بیخودی نبود که حس بدی بهم بده و هی قرار قرار کنه یا هی عکس عکس و ... حال روحیم خوب نبود و یه دختر افسرده کم رو بودم ولی خب وقتایی که با اون حرف میزدم حالم خوب میشد.

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

بعد از یه مدت که بیشتر از زندگیش فهمیدم متوجه شدم برای من فقط میتونه در حد دوست مجازی باشه. اون درسش تموم شده بود و کار میکرد و در عین حال برای مشغول شدن توی یه جای بهتر درس میخوند. منم درگیر درس و رقابت و گاااهی یه جای پرت قرار میذاشتیم همو میدیدیم چون شهرمون زیاد بزرگ نیست و ممکن بود کسی بیینه شر بشه و از طرفی خومم وقتش رو نداشتم چون  خونواده‌م تایم کلاس ها رو میدونستن و خودمم ترسو بودم همیشه باید سر وقت میرسیدم خونه. من درسم تموم شد و اون گفت میخوام بیام خواستگاری و... ؛ ولی خب من میدونستم که خونواده‌م عمراً قبول کنن و از طرفی اگه بگم ففط پدرم بهم بدبین میشه و شاید دیگه نمیذاشت درسمو ادامه بدم. دلم نیومد ناراحتش کنم گفتم تا کار و پس انداز خوبی نداشته باشی بابام راضی نمیشه ولی کات نکردم . اونم قبول کرد که فعلا راجع به این  موضوع حرفی نزنه/ من برای فوق یکی از دانشگاه‌های تهران قبول شدم و به زور خونواده‌م رو راضی کردم که برم، مدتی که اونجا بودم به بهونه سنگین بودن درس ها و پروپوزال و...پیاماش رو دیر سین میزدم و تماس‌هاش رو یکی در میون جواب میدادم. اونم ناراحت و عصبی شده بود و هی میپرسید چی شده و...منم یه روز نمیدونم چرا بچگی کردم با دسته گلی که یه نفر برای یکی از هم اتاقیام آورده بود عکس گرفتم و با یه متن و استیکر مزخرف استوری کردم. از بس احمق بودم فک میکردم اینجوری کات کنم بهتره و خب سریع تموم میشه میره پی زندگیش./ اونم دید و یه دعوای حسابی پیش اومد و تمام. ولی از اینجا به بعد شروع مرگ من بود، یه مشکل خونوادگی برام پیش اومده بود و حالم رو بد کرده بود ا، از طرفی فشار پایان نامه و آزمون آینده و از طرفی تنهایی، اونجا بود که فهمیدم چقدر به این آدم وابسته شده بودم و واقعا چقدر سخته بخوایی یکی رو فراموش کنی. با پیج فیک گاهی چکش میکردم و دیدم یه جای خوب قبول و‌مشغول به کار شده و اوضاعش بهتره. ولی خب من چند کیلو وزن کم کرده بودم،  صورتم ریخته بود و از بس بد شده بود هر کی منو میدید میگفت عین معتادها شدی، افسردگیم بدتر شده بود. خواستگار نیومد ولی خب من اصلا دوست نداشتم ازدواج کنمو میخواستم مستقل بشم ، حوصله مسئولیت نداشتم و از طرفی هنوز اونو فراموش نکرده بودم.

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بعد یه شب تو اوج ناامیدی و حال بد و وقتی با یه نفر دعوام شده بود نمیدونم چرا بعد از حدود هشت ماه بهش پیام دادم، پیام رو دید ولی جواب نداد .
بعد یسری چیزها براش نوشتم و واقعیت رو گفتم ولی خب مشخص بود باور نکرده و بازم چیزی نگفت و بلاک کرد.
دومین خریت این بود که رفتم دم اداره ای که کار میکرد فهمیدم کدوم قسمته. همون اطراف منتظر بودم که شااااید اومد بیرون ببینمش. ولی خب جز کوچیک شدن چیزی عایدم نشد ، خیلی عصبی شد که رفتم محل کارش و بعدشم تند تند یه مشت چرت و پرت گفت و سوار ماشین شد رفت.

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

دو روز بعد دیدم از بلاکی درآورده پیام داده و گفته بیا فلانجا. رفتم، بعد از سلام و یکم حرف زدیم اون سرد و یکم عصبی بود ، منم هی توضیح میدادم و قسم میخوردم که چیزی نبوده و به این دلایل اون کارو کرده بودم.
اونم خب باور نمیکرد ، بعدشم گفت با یه نفر دیگه‌ام و دوستش دارم و از این مزخرفات و...دیگع پیام نده تماس نگیر ، نیا سرکارم، اگه بخوایی اذیت کنی و مزاحمت ایجاد کنی وگرنه مجبور میشم به خونواده‌ت بگم یا...
منم وقتی دیدم باور نمیکنه عصبی شدم گفتم هر غلطی میخوایی بکن(حرف زدن بلد نیستم همش مزخرف میگم).
و گفتم فک کردی کی هستی، منِ احمق چون دوستت داشتم پیام دادم و گریه‌ام گرفت زدم بیرون

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

به نظرتون یعنی اون استوری اینقدر بد بوده که حاضر نیست باور کنه فقط یه دروغ بوده ! 

چیکار کنم

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

خب چرا اون کارو کردی ؟

چون به نظر خودم خونواده‌م راضی نمیشدن باهاش ازدواج کنم و اون زمان نمیدونستم که چقدر بهش وابسته شدم

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

چند وقت بعد از اون استوری دوباره رفتی سراغش

کمتر از یکساله. ۹ ماه اینا میشه

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

شاید خودشم دنبال بهونه بود

نه

مقصر منِ احمق بودم

اون فک کرد با یه نفر دیگه وارد رابطه شدم

 💫 Que sera, sera 💫🧚‍♀️ ☯️  خدایا من را خرج کاری کن که مرا به خاطرش آفریدی..🤍🕊️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز