2777
2789
خنده دارش اینه الان مثل پروفایلت نمیتونی ادا بدی

ای دل غافل


اتفاقا در حال شلنگ تخته انداختن بودم که گرفت

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خاطره غمگینی دارم

دوستمو که از جونم بیشتر دوستش داشتمو ازدست دادم. اون موقع داشتیم میرفتیم سمت مدرسه بعد(یک کوچه فاصله داشت خونه هامون) این رفت ازون ور یه بستنی واسه هردوتامون بگیره دمش گرم اصن خسیس نبود بعد خیابونه به این خلوتی یهو یه ماشین پر سرغت اومد زد به دوستم ینی اون لحظه شوک بهم وارد شد. اون لحظه که فهمیدم رفیقم بوده و صحنه ی خیلی دردناکی هم بود غش کردم فشارم انقد اومده بود پایین که حد نداشت. خیلی دوستش داشتم😭😭😭💐

ولی میدونی دردناکترش چیه؟ 

دوستمو که از جونم بیشتر دوستش داشتمو ازدست دادم. اون موقع داشتیم میرفتیم سمت مدرسه بعد(یک کوچه فاصله ...

یا خدااا 

چندسالتون بود؟

   رهایت‌ نمی‌کنم،مگر آنکه‌ مرا از قصد گم‌ کنی (:                           تاپیک هایی که از ۱۴۰۳/۱۱ ایجاد شده متعلق به من هستند                  

ماساژ لازمی یا با اب سرد دوش بگیرین

تو گوه ماساژ منو نخور مرتیکه

کی به شما خواجه ها اجازه داده تو تاپیکای زنونه نظر بدین؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

امروز امتحان دارم بیدار شدم بخونم ولی نخوندم حسش نبود 🫤

تازه کتابش نزدیک 200صفحه است و منم اولین بارمه کتابو باز میکنم 😁😒

مرحبا خوب دلــــــــــــم را به نگاهی بردی ،                     قبل تو هیچکســـــی عرضه این کار را نداشت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز