وهرسری هم توی این مدت خونمو توی شیشه کرده و دعواراه میندازه وسایلمومیشکنه لگد میزنه به در ودیوار و وسایل بچمو انداخت توی حیاط امشب اومد گیر داد که چرا درو باز میزاری تووبچه هات به حرفموش نمیدین شمارو ادم میکنم هرچی گفتم دیدم گوش نمیده از بس این مدت خون به جگرم کرده غمباد گرفتم و گریه نکردم یه دفعه اشکام سرازیر شدو از دهنم دراومد گفتم برو که دست روی قران میزارم که خداذلیلت کنه رفت نشست میدونستم میخواد یا وسایلمو بشکنه یابه خانواده بیچارم فحش بده و بچمو نفرین کنه هنوز دلم سبک نمیشه هرچی گریه میکنم جلوی چشمم اسباب بازیای بچمو انداخت توحیاط اونوازگلوش گرفته اززمین بلند کرده هی نفرینش میکنم اونم هی انتقام میگیره میگه زندگی رو برام سخت کردین
همبن طور الکی جن زده شده حتما
چی شده مگه؟
مشکل مالی دارید ؟
از راه اومده گیر داده این پرده رو بکن نازکه تو با شلوارک توی خونه راه میری مردم میبینن گفتم به تو چه ،پرده دیگه بزن این پرده رو چون مادرت داده زدی برای همین دلم شکست از اون روز هی راه میره میگه برو از مادرت پول بگیر به منچه که چشم کورشو میخوادعمل کنه یا به برادرم فحش میده
گلم شوهرت معلومه عصبی هست و گذشته بدی داشته بعدا که حالش خوب شد و رابطه تون صمیمی شد با نرمی توجیهش کن بره دکتر اعصاب یا روانپزشک. مشخصه دست خودش نیست و غیر عادیه
فکر کنم داره خیانت میکنه و اون زنیکه پاره پرش میکنع یا یکی دیگع و رو شما فشار میاره و از شما بدش میاد
چون ما دقیقا یکی همینطور داشتیم فهمیدیم خیانت میکنع چون نمیتونه قشنگ با اون باشه زورش میاد سر اینا خالی میکنع
فقط حدسه الیته اگه مشگل خاص دیگع ای نداری
گلوی بچه رو گرفته؟😐😐😐 یعنی چی ک میگه بچت؟ مگ بچه خودش نیست؟
دلش از جایی پره ولی بجای نفرین و گریه ببین ریشه رفتاراش کجاست چش شده
یوقت اینجور آدمها نیاز ب کمک دارن و تغییر پذیرن
یوقت ن خودشونم دلشون میخواد بد باشن
مورد اول با مشاوره بهتر میشه
دومی بسته ب شرایطت طلاق یا دخالت و کمک خانواده ها یا ی راه حل قاطعانه
چی توی زندگیش اذیتش میکنه؟اونم داره عذاب میبینه باور کن،سعی کن بفهمی چی حالش رو خوب میکنه چی خوش حال و راضیش میکنه
یک ماهع وسایلمو جمع کردم هی میرم خونه پیدامیکنم هی نمیاد بگیره ونازمیکنه بعد هی میگه برات از خونه خبری نیست برو از برادر بی غیرتت بگیر و ازمادرت بگیر شماها باشید چیکار میکنید تمام غرور وشخصیت مت وبچه هامو له کرده حالا به بچمونم هی میگه جواب منو نده میام میزنمت میکشمت
چراهست الهی خداذلیلش کنه تو دعا کن برای اینکه گفته اخمو بابا فقط بخاطر همین حرف من حموم بودم دیدم صدای گریش میاد از پشت در میگه وسایلمو شکسته و گلومو گرفته اورده منو خونه ازتوی حیاط هی فشارم میداده هی نفرینش کردم بعد اونده میگه یعنی چی اخم بابا من حمالتونم من بیغیرتم از جلوی شمادرنمیام تورو باید بکشم بچه رو کلا مقصر دراورد خودشو مظلوم و بیگناه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
