دوستم گفت:رفتم به عمه م گفتم که من پسرتو دوست دارم و یه کاری کن به هم برسیم!
عمه ش هم گفته:پسر من خجالت میکشه،خودت بهش پیام بده!(پسره خجالتی هست واقعا)،اما من حس کردم عمش خیلی زرنگ بازی در اورده و خواسته دوست من پیشقدم بشه تا پسرش ارزشش بره بالا مثل یه پادشاه!
خلاصه دوست ساده ی منم خودش پیشقدم میشه و پیام میده و به پسره میگه ازت خوشم اومده...
جالبه که پسره شغل درست و پولی هم نداره و خیلی بیشتر باعث شد واسه دوستم بسوزم که دو روز دیگه احتمال زیاد،خانواده ی عمه ش سر این قضیه تحقیرش میکنن درحالی که پسرشون آپشنی هم نداره...