من و تو بودیم که دوتایی با هم
سفر عمر رو سر می کردیم
یادمه روزی که رفتی
گفتی یه روزی دوباره برمیگردی
یاد اون روزا بخیر
کم کم روزی دوبار با هم قهر می کردیم
روزای سخت و سردو من و تو
با تن همدیگه گرم می کردیم
خودتم نمیدونی داری دنبال سایه من
تو این شهر می گردی
ولی خودت می دونی این من بودم
که دلت باهاش از ته میخندید
با اینکه ما با هم فرق می کردیم
ولی بازم منو درک می کردی
بگو چرا، بگو چی شد که رفتی
چی میشد کنارم صبر می کردی