البته باعرض معذرت،،، ببخشید
ولی واقعا حقیقته
ده سال به زور دعوا بردمش مراسم های خودمون دیگه دیدم چیزی از اعصابم نمونده،،،
ولش کردم گفتم جهنم هرکس میخواد بفهمه بفهمه،،،
برادرم رفت کربلا نیومد،،، مادرم مریض شد با منت اومد بیمارستان،،،، پدرمادرم رفتن مکه،،، تالار نیومد،،گفتم جهنم نیا،،، منم نمیام
االان عروسی پسر عمه اشه و من نمیرم،،،،، و داره جرررر میخوره،،،،
افسردگی گرفته
زیرلب فحشم میده
ببظرتون این ادم اگه روانی نیست پس چیه؟