هیچ وقت فکرشم نمی کردم که اینجور بشه تو زندگیم خیلی چیزا رو تحمل می کردم با تمام اینا زندگیمو دوست داشتم یه لحظه هم دوری بچه هامو تحمل نمی کردم
چی میشه که مرد ها اینقدر بی رحم میشن یک سال و ۴ ماهه جدا زندگی می کنیم و کارای جدایی
یبارم نگفت برگرد بخاطر ۱۵ سال زندگی و بچه ها چه راحت چشم بست رو همه چیز یعنی من اندازه یه سر سوزن هم جام خالی نیست و ارزش نداشتم طفلی بچه هام چقدر دلم میسوزه و شکسته
عزیزم هنوز خودت را وابسته به زندگی می دونی که کسی نمی خواست تو باشی
الان رها هستی و دل تنگ زندگی قبلی
نامردن نامرد
حتما یه جی دیگه سر یه زن دیگه رو کلاه گذاشته با وعده وعیداش
بچه هات چی هیچی نمیگن
بچه ها چی؟
مگه میشه اصلا باورش سخته خانومه چندین ساله ادم نباشه و اونم ککش نگزه چقدر عجیب
آره باورم نمیشه آخه من برنامه ها داشتم واسه بچه هام
هنوز که هنوزه با کسی تو رابطه نرفتم و نمیرم یکم سخته برام که من دیگه زن اون خونه نیستم مث خیلی از مادرا بالا سر بچه هام نیستم و قد کشیدنشونو درست نمیبینم باتمام مشکلات می گفتم می مونم برا بچه هام همه کار می کنم ولی افسوس که من هیچ کجای اون زندگی نبودم
واسه چی داری جدا میشی؟
هر چند ک ازدواج نکردم
ولی یکیو خیلی دوست داشتم و ازش جدا شدم ، بدترین روزهای عمرم و سپری کردم بعدش
جدایی خیلی دردناکه
واسطه میفرستادی به خاطر بچه هات
چی بگم 😔
