نمیدونم چه مرگمه واقعا
یه مدتیه هیچی واقعا هیچی خوشحالم نمیکنه میترسم از ناشکری
چند روز پیش ماشین جدید خریدیم انگار بگو یه کیلو نمک خریده باشیم تو این هفته سومین باره دارم بیرون میرم تو بگو یه لبخند تو صورت من دیده باشی
الانم مثل برج زهرمار نشستم تو ماشین مثلا داریم میریم شیرینیشو بخوریم
فکر میکردم پی ام اس و پریودیه ولی نیست
حالم داره بهم میخوره از خودم