میگن پادشاهی از خردمندان قومش خواست تاریخ زندگی انسان رو خلاصه کنن چهل جلد کتاب در اومد گفت خلاصه تر بابا این زیاده نمیتونم بخونم حوصله ندارم به جلد کتابش کردن آخر گفت با با اینم زیاده کوچکترش کنین ده صفحه.... به صفحه...
گفت حالا حوصله ندارم همین یه صفحه رو هم خلاصه بگید که چی شد. سرگذشت انسان چی بود؟ گفتند آمدند. رنج کشیدند. مردند.
پرسید در جستجوی چه چیزی؟
گفتند: قدرت
گفت: چه کار کنم که من رنج نبرم؟
گفتند: کودک باش
کودک همیشه دنیا رو متفاوت با ما به با ما بزرگ ترها کند و کاو میکنه هر چیزی برای کودک شگفت انگیزه
خوش به حال کسایی که توی 90 سالگی هنوز کودک درونشون فعاله به سنجاقک روی خوشه ی گندم زار جدی میگیرن و نگاه میکنن
بخوای نخوای درگیر حرفای بقیه بودی که انگیزه هات رو از دست دادی
یا حرفای بقیه یا اخبار منفی و...
میخوای انگیزه بگیری ؟
بشین زندگینامه افراد موفق برای همین دوره یا دوره های قبل رو بخون که انگیزه پیدا کنی
کتاب های گوناگون هست تا ذهنیت های درستی رو بهت بدن تا نگاه مثبت و بهتری داشته باشه