منم هرساعتی میریم یه سرشون بزنیم پشت سرمون میان خونمون یا حتی یه مدت یاد گرفته بودن با خودمون برمیگشتن خونمون دو روزم می مونن
منم دیگه خسته شدم واقعا
درک نمیکنن اونا بزرگترن ما میریم یه سرشون میزنیم فک میکنن باید پشت سر ما بیان خونمون
تازه مادرشوهرم هرروز الکی خودشو میزنه ب مریضی هرچی هم میبریمش دکتر هیچیش نیس
همین روزهاست ک بزنم ب سیم اخر