داشتم باهاش حرف میزدم یهو گفت دوباره رفتم پیش دعا نویس و... (چند وقتی هست همش تو این چیزا میره و اخلاقش به شدت بد شده )
گفتم نرو پیش اینا خدا خودش درست میکنه همه چیو
یهو حرفش رو برد سمت بابام (مال بابامو بالا کشیدن و بعد از چند سال فقط تونستیم ماشین و یه خونه معمولی بخریم)
برگشت گفت توهم بابات عرضه نداشت و نخواست مثل قبل بشه ، خیلی دلم برا بابام سوخت این حرفو زد
من خودم تو خونه ام میبینم بابام یه تنه داره کار میکنه
الان میخوام یه خالم پیام بدم چی بگم ؟