از سالی ک عروس این خانواده شدم جاریم همیشه خدا سالی چندبار مسافرت میرفت و میره در حالی ک ما یکبارم تو این ۸ سال مسافرت نرفتیم حتی یکبار
همش قرض و بدهی اینام تموم بشه شوهرم با دوستاش بیرون میره و گردش ن با ما۸ سال کم نیس
از اونجایی ک مادر شوهرم مریض و ما هم طبقه بالا هستیم کل این مدت کاراشون با من و شوهرمه.
تهشم باز عروس خوبه جاریم میشه و ما بده.
الان خانم ۷ روزه رفتن مشهد بخدا از حسادت نمیگم منتها میگم چرا ما نریم تا کی.....خسته شدم همش تو خونه
چطور ب من ک میرسه مادر شوهرم نمیگه زنت ببر سفر...
چرا.بعد عکساشون میزارن پروفایل ک منو بسوزونه مطمئنم حس زنانه ک دروغ نمیگه خدا بسوزنتت زن ک بخای منه مادرو بسوزونی.بلاخره کوچه مام عروسی میشه بچه من همش تو چار دیواری حتی حیاط نداریم نهایتا مسجد بریم....حیاط انبار برادرشوهرمه.
بخدا حسودی نیس
میگم چرا من نه