نامزدم تصادف کردو بعضی جاهاش شکسته تو بستره
بعد خونشونم دوتا کوچه بالاتر خونمونه همون روز اول که میخواستم برم بهش سربزنم
وقتی از بیمارستاناوردنش خونه
بهم پیام دادگفت من اومدم خونه گوشی ندارم اگه اومدی بیا یه سر بزن بهم الکی گفت گوشی ندارم (درحالی که یه گوشی ساده کهنه توخونه داشتن که اونو دست گرفته بود)
بعد رفتم اماده بشم برم مهمون اومد حدود یکساعت طول کشید که برن دیدم نامزدم بهم زنگ زد گفت نیا دیگه گفتم چرا گفت مهمون داریم نیا اسم مهمونارم برد گفتم توروخدا؟گفت بخدا منم دلم تاقت نیاورد رفتم دیدم الکی گفتع بود مهمون نداشتن
بعد بیست دقیقه بلند شدم برم تعارف نزد که بمونم پیشش
بعد ازوقتی تصادف کرده چون گوشیش شکست دیگه گاهی وقتا شاید درحد ۲۰ ثانیه زنگ بزنه احوال پرسی کنیم بعد قطع میکنه
منم که زنگ میزنم میگه مهمون داریم بعدا خودم بهت زنگ میزنم ولی نمیزنه
بعد امروز بهم گفت تو که الان به دردم نمیخوری پس کی قراره به دردم بخوری
من تو دو قدمیت بودم نیومدی یه سربزنی
گفتم مگه دیروز نیومدم بهم گفتی نیا
بعد دیدم گفت دو دقیقه بیا خونمون ،اینو گفت من هواسم نبود گفتم نشنیدم درست بگو بعد حرفشو عوض کرد گفت میگم پیام میدی پیامات برا گوشیم نمیاد
بعد که اینو گفت دیگه خدافظی کردیم
چرا اینطوریه؟چرا نمیخواد من کنارش باشم وقتیم تصادف کرده بود بعد از دو روز من خبردار شدم ازممخفی کرده بود
بعد بهممیگه تو این سرایط خودتو خوب ثابت کردی