حالا عصبانی هستی اینجور میگی.
یکم آرومتر که شدی منطقی فکر کن
گاهی مجبوریم یه سری شرایط بد رو تحمل کنیم که خودمونو بتونیم بهتر نجات بدیم. نه اینکه از چاله در بیایم بیوفتیم بدتر توی چاه.
الان هم شرایط کاری داغونه گار راحت گیر نمیاد. هم بیرون از خونه ی بابا پر از گرگه. باید بتونی اول یه حرفه یاد بگیری یا حتی یه کاری رو انجام بدی سرمایه اندکی جمع کنی و ...
خیلی وقت بود تو این فکره بودم واقعیتش بخاطر مامانم به دل میزدم
ولی اعصاب روانم دیگه توی این خونه داره به فنا میره هیج وقت حمایتم نکردن
نزاشتن برم سر کار موردعلاقم
نزاشتن به ادم مورد علاقم برسم
هیچییی هیچچچ
رشتت چیه
استادت ۲۲سال ازت بزرگتره؟
یکم با بابات قهر باشی خودش دست از کاراش برمیداره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
