من با مامان و دوتا آبجیم و شوهر خواهرم و بچه هاش رفتیم..مامانم اول انصراف داد کنار رفت..بعدم آبجیام و آخرش شوهر خواهرم و من موندیم و یک بچه که رو کولش گذاشته بود..😣من جلوجلو رفتم تنهایی رسیدم به قلعه..وسطای راه از خستگی داشتم میمردم ها..ولی ارزید اون بالا قشنگ بود