تمام عمرم با یه ترس زندگی کردم نمیدونم ترس از ادما ترس از قضاوت و مسخره شدن نمیدونم یه ترس یه دلشوره یه اضطراب چنساله بدتر شده دارو میخورم یه ترس که خیلی وقتها نشد حرف دلمو بتونم راحت و درست بزبون بیارم فقط در قالب پیام میتونستم جواب ادمارو بدم ادم کم رویی بودم خجالتی نه که مظلوم یهو از اینور بوم افتادم اومدم باهاش غلبه کنم شدم یه ادم عصبی