کلا مشکل اینه ک من هرکار میکنم ازش حرف درمیارن و ب شوهرم گله میکنن و شوهرم میاد با من دعوا میکنه مثلا برم اشپزی کنم میگن گند زدی ب گوشت و مرغمون نرم اشپزی کنم میگن اره خانم ادعا ریاست داره نشسته ازش پذیرایی کنبم و در دو حالت شوهرم میگه چرا اونا از تو پذیرایی کنن دعوا میشه یا میگه چرا غذا رو خراب کردی دست پا چلفتی چرا بدمزه بود و دعوا میشه این ی مثال کوچیک
عزیزم مال تو با من فرق داره مشکلت
تاااا میتونی ب همسرت محبت کن مثل پروانه دور شمع
از خانوادش بد نگو از قضا خوب بگو
وقتی اونا گله میکنن شوهرت حرف میزنه بگو عه اره راس میگی خودشه وفلان رد کن بره زندگیتو بکن
هروقتم گله داشتی اول از خانوادش تعریف کن بعد گله اتو بگو
رفت وامدتو باهاشون کم کن
ی روز کمدتو بریز ی روز لبلس بشور ی روز اشپزخونه
بگووسواسی شدم
همش الکی خودتو سرگرم بشور بساب کن الکی
یجوری روال رو بنداز ک هفته ای یبار بری خونشون سنگین باش کم حرف بزن کلا زیاد قاطیشون نشوکاری گفتن بگو چشم وانجام بده
بد شد گلع کردن بگوتوانم این بودکلا با بیخیالی سیر کن
گفتن
خیلی اروم باش من میگم من چندین سال مدارا کردم
من اخرشم
من مطمعنم دیگ خوب نمیشیم درس نمیشیم ب این مرحله رسیدیم
نمیگم ک اونجوری تعریف کن
مثلا مادرشوهرت مریض بود
ی کاسه اش درس کن
بگو عزیزم مامان حالش خوب نیس خیلی نگرانشم از صب سبزی پاک کردم کارامو ول کردم این اشو ببر بده مامان بخوره سر پا بشه فردا خودمم ی سری میزنم
میره پتیین مادرشوهرت میگ چرا خودش نیومد حالمو نپرسید اونموقع زنگ تو مغز شوهرت زده میشه
خوب کردی
عزیزم اولا رفت وامدو بطور نامحسوس واروم با برنامه کم کن
میبینی قطعی برق
یا یارانه
یا این کمک معیشتی برا مردم جا افتاد؟
یااین گرونیا
چون از کم شروع کردن ومداوم
مردم بهش عادت کردن
از کم شروع کن عادت بده
بشه قانون نانوشته ک زهرا فقط پنجشنبه ها ظهر اینجاس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
