من ساال ۹۵ ازدواج کردم تقریبا سه سال
شوهرم یه خواهرزاده پسر داره که ۱۵ سالشه خیلی شوهرمو دوست داره کلا تو حلق داییشه من حسودیم میشه فکر و ذکر شوهرمم همش اونه الان تعطیلات پیش ما هستن شوهرم ب کلی عوص شده بامن محلم نمیذاره دعوام میکنه چیزی میخورن با خواهرزادش تعارفم نمیکنن و حتی شبا هم پیش اون میخوابه و دیر میخوابن. ب کلی منو فراموش کروه شوهرم
خیلی ناراحتم نمیدونم چکار کنم همسرم متوجه رفتار غلطش بشه حتی نسبت ب احتمال بارداری من هم بی تفاوت بود
باهاش صحبت کن
اگرم باصحبت و غر زدن یا هرچی نتیجه نگرفتی
توهم بهش بی محلی کن ودقیقا عین خودش بچشب ب کسی تا متوجه رفتار آزاردهنده ش بشه
خواهرزادش دختره یا پسر
اه مث شوهر من....منکه دو سال تحمل کردم ولی اخر شدید دعوامون شد...الانم سه روز قهریم خفن.... خیلی بده.تحمل قهرشو ندارم ولی اصلا محلم نمیده. اما باز خوشالم حرفمو زدم
یجارگیرش بیار پسر رو.....بهش بگو کمتر مزاحم ما شووو...اه
هرچقد سکوت کنی بدتره. برا من ک هی پروتر شد. الانم حق داده ب خودش...قهرم کرده
نمیدونم واقعا فازشون چیه
مردا کلا من قطع امید کردم
چن روزه دیگه میره یه کم تحمل کن خودتو بد نکن .اخم و تخمم نکن که شوهرت بخواد باهات بد بشه و توی ذهنش بمونه
منم یادمه یبار چنین تاپیکی زدم. علاقه شوهرم به برادرزادش.
عزیزم بازم خداروشکر شما فقط تعطیلات وضعت اینطوریه. منکه کل سال شوهرم هر وقت اونو ببینه اینکارارو میکنه. حالا ما بچه دارشدیم برادرشوهرم یک هزارم شوهرم هم محبت به بچم نمیکنه ها
تحمل کن تا برن، بعد که اومد سمتت بگو چه عجب... حرفاتو بزن فقط زبون خوش یادت نره که وقتی با لحن بد بگی فقط متوجه بدی لحنت میشه و لاغیر اصلا متوجه منظورت نخواهد شد
سعی کن تو هم کم محل بزاری، وقتی آن هست تو جمع ها نباش، تنها باش ولی چیزی هم بهش نگو
من فقط کم محلی می کنم این جور مواقع
حالا زندایی منم اینجور حرص میخوره؟؟؟من دابیم وقتی مببینم فقط میچلونم.😒😒😒بهش میگم دایی دیگه پیر شدم تو رو خدا ولم کن گردنمو بیشتر فشار میده محکمتر ماچ مبکنه البته بگم سالی دوبار مببینیمش. دختراش ک بیچارها میسوزن حسابی ولی من چکار کنم داییه دیگه
