خانوما من و خواهرشوهرم تو ی ساختمونیم
بعد جاریم ی شهر نزدیکه ،خواهرشوهرم مجرده ،جاریم میاد پسر ۱۱سالشو میندازه خونه عمش و میره شهرش الان دو هفتست
پسر من یکسال از پسر جاریم بزرگتره ،ی دخترم دارم ،خلاصه این بخاطر خونه عمه که نمیاد از صبح تا شب خونه من افتاده به پلستیشن بازی کردن ،ی پسر بی ادبیم هست از نظر مسائل ج....خوب میفهمه و چشم و گوشش بازه ،حالا شوهرم رفته به خواهرش گفته نیاد خواهرش قهر کرده مگه چی میشه بیاد چشم دیدن بچه هم نداره زنت ،حرفای زنته و فلان ،شوهرمم پشت منو گرفته که زنم راحت نیست تو بیجا کردی بچه مردم نگه داشتی ،دو روز نیاد بالا عمه نمیشناسه میزاره میره
خلاصه بی منطق و بی شعور ترین
اون پدر و مادر که دیگه ....