من خواهرمو ساعت۶صبح میرسونم یه جایی کار داره
خودشم صدام نمیزنه خودم آلارم میذاره ساعت ۵ و خرده ای پامیشم آماده میشم
فقط یه بار خواب موندم اونم به مامانم گفت صدام بزنه چون خودش باهام قهره
بعد تو ماشین میره عقب میشینه مجدد چون قهره
من ناراحت میشم
حس بدی میگیرم که واسه امتحان اون ساعت۵ پا میشم بعد یه جوری رفتار میکنه انگار رانندگشم تشکر هیچی حتی میره عقب میشینه