وقتی رتبه رو گرفتم عروسی بودیم رتبه اصلا چیز جالی نبود بعد این همه پشت کنکور موندن صد بار میخواستم گریه کنم نکردم کسی نبینه تو عروسی الکی دست زدم هیچ کی نفهمید چقدر ناراحتم نگفت چرا کنار وایستاده فکر کردم قبول میشم چون هیچکی آدم حسابم نمیکرد هیچ وقت آرایش نمیکردم ابرو فلان نمکردم دماغ عمل نمکردم هر روز ی چیز نمی پوشیدم درس میخوندم دخترای فامیل آدم حسابم نمیکردن گفتم قبول میشم که نشدم نمیدونم چی بگم نه چیزی قبول شدم نه کسی آدم حسابم میکنه چرا این همه درس خوندم