ی اتفاقی افتاده اینکه من با کراشم ک ۵ سال رفیق بودیم،پارسال من با یکی از آشناها ک هم من میشناسمش هم کراشم اوکی شدم بابت این قضیه هدف داشتم و ناامید بودم از کراشم کلن بعدش ک ب گوش کراشم رسید و بهش گفتن ک در حد بغل و بوس و اینا بوده.. من خیلیی سعی کردم کراشمو قانعش کنم ک ن اینا الکیه و فلان ولی فک کرد من دارم بهش دروغ میگم😅
قبل اینکه در این حد ب گوشش برسه اومد سمتم منم اون پسره رو ول کردم بخاطر کراشم،کراشمم بعد اینکه بهش گفته بودن در حد بوس و اینا با اون طرف بودم ولی بهم گف صبر کن و امیدوارم کرد ک تکلیفو روشن میکنه. ولی اخرش گف بیا همو فراموش کنیمم..
الان من باعث شدم ک نخادتم؟؟ ینی فک کرده ک حسم بهش فیکه و نخاستتم؟؟