بعد به ابجیم گفتم مارو همراهشون جایی برسونن خونشون نزدیک اونجا بعد اونا اول ما رو رسوندن بعد رفتن خرید و اینا دلم برا خودم و بچم میسوزه که از الان مردم ازشون بیزار میشن چون قرار زیر منت بقیه باشیم و کسی نمیزاره ما خریدهاشون ببینم
در حالکی هر چی خوراکی داشت بچم دختر خواهرم خورد دیشب وحتا میوه های که داشتیم نشستن ازش خوردن ولی وقتی رسید به خریدشون ...