از يكسال پيش افسردگي گرفتم مدام فكر منفي ميكردم از صبح تا شب فقط حرفاي جاري و مادر شوهر و أفراد مختلف رو واسه خودم مرور ميكردم تا به كاشت گل علاقمند شدم الان همه فكرم قلمه زدنه كلي گلدون خوشگل دارم ظهرا كه شوهرم نيست ناهارمو پيش گلام ميخورم خيلي حس خوبي داره رنگ خونمم عوض شده