2777
2789

بچم که بدنیا اومد همه رو دعوت کردیم ولیمه دادیم

اما ۴۰ روز بعد تولدش  رو صورتش همانژیوم در آورده و تحت درمانه 

درمانش هم طولانیه و طول میکشه که ازبین بره 

حالا من از اون موقع رفت آمدی نداشتم باهاشون و اصلا خونه پدرشوهرمادرشوهرم نرفتم که مبادا دشمنام ببینن خوشحال بشن

حالا جاریم دعوتمون کرده دورهمی ، نمیدونم برم یا نرم؟

اگر برم هم خوشحال میشن هم سوال پیچ میکنن که صورتش چی شده و فلان، هم حرف در میارن و....مامانم میگه آخه تا کی میخوای پنهان کنی و پاشو برو و بیخیال برخورد کن

نمیدونم چیکار کنم😭

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

یعنی اونا خودشونم سر نزدن؟!

عزیزم هیچکس از ناراحتی نوزاد خوشحال نمیشه 

خونسرد و مودب برخورد کن و ضعف نشون نده

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگی‌مو کامل نمی‌دونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچه‌هاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز