بچه که بود درسم خوب بود ولی چاق بود همیشه تحقیرم میکرد البته میدونم از ردی دلسوزی بود ولی راهش درست نبود میتونست بجای سرزنش منو ببره ورزش
الانم که بزرگ شدم بخاطر قدم سرزنش میکنه نه کلاسی ثبت نامم کرده بود نه دکتری برده بود میگفت باید تو خونه بارفیکس بری قدت بلند شه همم بخاطر اینکه پشت کنکورم اینم بگم بخاطر دعوای های شدیدی که بابام با مامانم میکرد من افسردگی و اضطراب شدید گرفتم دیگه انگیزه برای درس نداشتم الانم حوصلشو ندارم نمیکشم
البته مامانم خوبی هایی هم داره اما کاش بجای اونا سرزنش گر نبود هیچ اعتماد بنفس ندارم من