الان یک ماهه از زایمانم میگذره
خیلی عصبی شدم
قبلا خییییلی آروم بودم و آستانه صبرم بالا بود
ولی الان با گریه نینی عصبی میشم
دوست دارم بشینم منم باهاش گریه کنم
وقت سر خاروندن ندارم از بس بچه گریه میکنه
بعضی وقتا حتی نمیزاره غذا درست کنم
طفلی شوهرم بدون شام خوابید
حس میکنم نه مادر خوبیم
نه همسر خوبی😔
طبیعیست
کمک بگیراز اطرافیانت
عادیه
حق داری چون یه مسئولیت سنگین ب دوشته
هم مادر شدی باید مادری کنی
هم ب همسرت برسی خب سخته
باید کمکت کنه همسرت یا مادرت
رفته رفته بهتر میشه وضعیت
طبیعیه خیلیییی طبیعیههههه
این روزا
سخت میگذره خیلیییی سختتتتت
ولی میگذره تموم میشه
خستگی شم همیشه باهات هست
طبیعیه همه همین جوری شدیم
یکمم افسردگی بعد زایمان گرفتی
سعی کن یکیو بگی بیاد کمکت بتونی کاراتو بکنی
همسرت خودش نمیتونه شام درست کنه؟
من واقعا وحشی شدم صب بچمو گذاشتم پشت در واحد مامانم. بریدم منیکه اینهمه بچمو دوست دارم و براش تلاش میکنم خداروشکر باباش ایران نیست وگرنه دعوای بزرگی میشد
طبیعیه بچه ات خیلی کوچیکه .خودت هم زایمان کردی ضعیفی .برو دکتر برات تقویتی مینویسه.مادر یا خواهرتون نمیتونن کمک کنن؟
شوهرت مگه بچه اس یه غذایی آماده می کرد
خب شوهرت شام درست میکرد باهم ویخوردید بعد از زایمان سطح همورمونها پایین میاد حالت طبیعیه الان خیلی به کمک نیاز داری همسرت باید کنارت باشه کمک بده نه اینکه نگران شام نخوردنش باشی
خب بی شام بخابه چی میشه مگه خودش درست میکرد خب
