توی تاپیک قبلیم هست، پریشب پیام های شوهرم به دوست دختر قبلیش را توی گوشیش دیدم...
دیروز اومدم خونه مامانم اینا، نیمه شب ساعت 3 بی‌خواب شده بودم رفتم تو گوشیم یکم چرخیدم، بعد خوابم برد، صبح پاشدم دیدم شوهرم ساعت 4زنگ زده بوده، پیام هم داده بود کدوم گوری هستی نصف شب آنلاینی و میری دنبال خرابی و...
چ پر رو واقعا که
ادامه
بره گمشه کثافت
خودش هر غلطی خواسته کرده حالا به تو گیر میده
محل سگ نده بهش
فکرکرده همه مثل خودشن
تازگیا پیام داده ؟
امیدوارم بلاکش کرده باشی
گفتم هرچی با خودته به من نسبت نده بیا دم خونه بابام ببینی کجا بودم، باز دوباره کلی توهین کرد و گفت هرزه ای و... منم عصبی شدم خودش غلط اضافه کرده خیانت کرده بعد به من تهمت میزنه، زنگش زدم و گوشي دادم بابام، اونم حسابی باهاش دعوا کرد که تهمت نزن و پیش من بوده و یکم دیگه سرش داد و بیداد کرد و گفت دیگه به دخترم پیام نده
از کوزه همان برون تراود که در اوست
تا یکساعت پیام نداد، دوباره شروع کرد گفت به روباه گفتن شاهدش کیه و معلومه بابات لاپوشونی میکنه و... گفت عکس سیگار کشیدنت برای بابات میفرستم، گفتم بفرست، عکس زیرسیگاری داد، بعد بابام زنگ زد گفت چی فرستادی؟گفت دخترت سیگار میکشه گفت خونه من نمی‌کشید پس تو مقصری، گفت عرق میخوره( گذاشته بود تو یخچال منم از لجش وانمود کردم میخورم) بابام گفت چرا آوردی تو خونه، منم اگه بیارم زنم حق داره بخوره و این وصله ها به خودت و خانوادت میچسبه
کافر همه را به کیش خود پندارد ، دست پیش گرفته پس نیفته
خوبه خانوادت پشتتن
خلاصه عصر بابام گفت پاشو بریم وسایلتو جمع کن بیار، رفتیم دیدم کلید از پشت گذاشته توی در، زنگ زدم جواب نداد منم زنگ زدم 110، که یهوو گفت چکار داشتی زنگ زدی و اومد در باز کرد، تا مامانم ابنا دید و متوجه شد میخوام وسیله جمع کنم اومد تو اتاق التماس که نرو و ... منم گفتم کاری کردی که جای بخشش نداره، گفت چی؟گفتم خیانت
اومد انکار کنه جزئیات پیاماش گفتم، شروع کرد التماس و خواهش که غلط کردم و اشتباه کردم و تکرار نمیکنم و من این کار کردم ازش عذرخواهی کنم و.... منم هرچی التماس کرد قبول نکردم گفتم همه کارات بخشیدم ولی این تیرخلاص بود
